English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (5882 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
some hot water U مقداری آب گرم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
drag U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
dragged U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drags U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
whisker U کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
amount U مقداری از داده یا کاغذ یا...
amounted U مقداری از داده یا کاغذ یا...
amounting U مقداری از داده یا کاغذ یا...
amounts U مقداری از داده یا کاغذ یا...
earnest U مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
default U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
default U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulted U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulting U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaults U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
transparencies U مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
transparency U مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
leakage U مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
leakages U مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
bias U مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
biases U مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
parameter U مقداری از یک مدار
parameter U مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
parameters U مقداری از یک مدار
parameters U مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
quantitative U مقداری
quantitatively U مقداری
qualitative U مقداری
applicative U صفت مقداری مانندsome یا every
augmenter U مقداری که به دیگری اضافه میشود
bill of quantities U صورت مقداری
classical theory of money U نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
creditor's bill U رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
extensive property U خاصیت مقداری
handily U ذخیره کردن مقداری از انرژی از طرف اسب
lipoprotein U مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
multipe expansion of credit U استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
nuclide U انواع اتم هایی که حاوی پروتون و نوترون و مقداری نیرو میباشند
oversale U پیش فروش چیزی به مقداری که بعدا` نتوان تحویل داد
plene administrative preter U دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
plough land U مقداری زمین که با هشت گاومیتوانستند در یک سال شخم بزنند
quantitative analysis U تحلیل مقداری
quantitative methods U روشهای مقداری
quantitative value U ارزش مقداری
quantity equation U معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
quantity equation of exchange U یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
quantity theory of money U حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
quantity theory of money U نظریه مقداری پول
quantity theory of money and prices U نظریه مقداری پول و قیمت
single valued function U تابع یک مقداری
size distribution of income U توزیع درامد مقداری
soft valve U شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
value parameter U پارامتر مقداری
volume discont U تخفیف مقداری
water hole U سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
The welfare budget has been cut down. U از بودجه رفاهی مقداری زده اند
drop in the bucket <idiom> U مقداری جزئی
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
some milk U مقداری شیر
May I have some ...? آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
some cold water U مقداری آب سرد
I'd like some soup. من مقداری سوپ میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
Some sugar, please. لطفا مقداری شکر.
some crisps U مقداری چیپس
to have a maximum limit [of something] U [به] حداکثر [چیزی یا مقداری] اعتبار داشتن [اقتصاد]
to have a limit [of up to something] U [تا] به حد [چیزی یا مقداری] اعتبار داشتن [اقتصاد]
to run to a quantity [to run into a sum] U بر مبلغی [مقداری] بالغ شدن [یا بودن]
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
1It takes a bit of a performance penalty compared to the previous one.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com